ايمان و رابطه آن با نزول بركات در قرآن
ايمان و رابطه آن با نزول بركات در قرآن
نويسنده:حبيب تركاشوند
منبع:روزنامه جوان
منبع:روزنامه جوان
واقعيت اين است كه همه دستورات اسلام و ساير اديان آسمانى و تلاش و كوشش طاقت فرساى انبيا و اولياى حضرت حق اين بوده است كه اى مردم! رعايت عدالت و حقيقت را بكنيد تا هم مورد لطف و مرحمت و بركت خداوند متعال واقع شويد و هم در سايه ديگر خواهى و محبت و عدم تجاوز و ستم و اجراى عدالت، زندگى سالم و كامل داشته باشيد: اصلا فلسفه حضور پيامبران و ارسال اديان آسمانى توسط حضرت حق براى مردم همين سعادت دنيا و آخرت آنها بوده است.به عنوان نمونه خداوند متعال در آيه ۲۵ سوره جديد مى فرمايد: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط و انزلنا الحديد فيه باس شديد و منافع للناس و ليعلم الله من ينصره، و رسله بالغيب ان الله قوى عزيز»: ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و همراه آنها كتاب (آسمانى) و ميزان (شناسايى حق از باطل و قوانين عادلانه را) نازل كرديم تا مردم به عدالت قيام كنند (و هر كس به حق خود برسد) و آهن را نازل كرديم كه در آن نيروى شديد و منافعى براى مردم است تا خداوند بداند چه كسى او و رسولانش را يارى مى كند. بدون آن كه او را ببينند (و بدانيد كه) خداوند قوى و شكست ناپذير است.
در اين آيه به وضوح دليل رسالت انبيا و نزول كتب آسمانى مشخص شده است و برقرارى عدالت و قسط در جامعه انسانى كه موجب نزول بركات است مدنظر مى باشد.پيشه كردن پرهيزگارى موجب نزول مضاعف بركات و رحمت هاى حضرت حق است. چنانچه در آيه ۲۸ همين سوره خداوند متعال فرموده اند:
«يا ايها الذين امنوا اتقوالله و امنوا برسوله يوتكم كفلين من رحمة و يجعل لكم نورا تمشون به و يغفرلكم و الله غفور رحيم»: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! تقواى الهى پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن (راه حق و باطل را ببينيد و از گمراهى نجات يابيد و به) راه (راست) برويد و گناهان شما را ببخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است.
حضرت هود هم به قوم خود در اين باره مى فرمود: و يا قوم استغفروا ربكم ثم توبوا اليه يرسل السماء عليكم مدرارا و يزدكم قوة الى قونكم و لا تتولوا مجرمين: اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد. سپس (با ايمان و عمل صالح و توبه و انابه) به سوى او بازگرديد تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستيد و نيرويى به نيرويتان بيفزايد و با بدكارى و عصيان رو از خداوند برنتابيد (سوره هود - آيه ۵۲)
در تفسير نمونه درباره آيه ۹۶ سوره اعراف آمده است: درآيات گذشته سرگذشته اقوامى همچون قوم هود و صالح و شعيب و نوح و لوط به طور اجمال مورد بحث قرار گرفت. گرچه خود آن آيات به اندازه كافى براى بيان نتايج عبرت انگيز اين سرگذشت ها كافى بود، ولى در آيات مورد بحث به صورت گوياتر، نتيجه گيرى كرده و مى گويد: اگر مردمى كه در اين آبادى ها و نقاط ديگر روى زمين زندگى داشته و دارند، به جاى طغيان و سركشى و تكذيب آيات پروردگار و ظلم و فساد، ايمان مى آوردند و در پرتو آن تقوا و پرهيزگارى پيشه مى كردند، نه فقط مورد خشم پروردگار و مجازات الهى واقع نمى شدند، بلكه درهاى بركات آسمان و زمين را به روى آنها مى گشوديم. ولى متاسفانه آنها صراط مستقيم كه راه سعادت و خوشبختى و رفاه و امنيت بود را رها ساختند و پيامبران خدا را تكذيب كردند و برنامه هاى اصلاحى آنها را زير پا گذاشتند. ما هم به جرم اعمالشان آنها را كيفر داديم.
در اينجا به چند موضوع بايد توجه كرد:
۱- اين كه منظور از «بركات» زمين و آسمان چيست در ميان مفسران گفت وگو است: بعضى آن را به نزول باران و روييدن گياهان تفسير كرده اند و بعضى به اجابت دعا و حل مشكلات زندگى، ولى اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از بركات آسمانى، بركات معنوى و منظور از بركات زمينى، بركات مادى بوده باشد، اما با توجه به آيات گذشته تفسير اول از همه مناسب تر است، زيرا در آيات گذشته كه مجازات هاى شديد مجرمان و طغيانگران را شرح مى داد، گاهى اشاره به فرود آمدن سيلاب از آسمان و طغيان چشمه ها از زمين (همانند توفان نوح) و گاهى اشاره به صاعقه ها و صخره هاى آسمانى، و گاهى زلزله هاى وحشتناك زمينى شده بود.
در آيه مورد بحث اين حقيقت مطرح است كه اين مجازات ها واكنش اعمال خود آنها بود وگرنه اگر انسان پاك و با ايمان باشد به جاى اين كه عذاب از آسمان و زمين فرا رسد، بركات خدا از آسمان و زمين بر او مى بارد، اين انسان است كه بركات را تبديل به بلاها مى كند.
در ۲- «بركات» جمع «بركت» است و همانطور كه سابقا گفتيم اين كلمه در اصل به معنى «ثبات» و استقرار چيزى است و به هر نعمت و موهبتى كه پايدار بماند اطلاق مى گردد، در برابر موجودات بى بركت كه زود فانى و نابود و بى اثر مى شوند.
قابل توجه اين كه ايمان و تقوا نه تنها سبب نزول بركات الهى مى شود، بلكه باعث مى گردد كه آنچه در اختيار انسان قرار گرفته در مصارف مورد نياز به كار گرفته شود. فى المثل امروز ملاحظه مى كنيم قسمت بسيار مهمى از نيروهاى انسانى و منابع اقتصادى در مسير «مسابقه تسليحاتى» و ساختن سلاح هاى نابودكننده صرف مى گردد، اينها مواهبى است فاقد هرگونه بركت، بزودى از ميان مى روند و نه تنها نتيجه اى نخواهند داشت، بلكه ويرانى هم به بار مى آورند. ولى اگر جوامع انسانى ايمان و تقوا داشته باشند اين مواهب الهى به شكل ديگرى در ميان آنها درمى آيد و طبعا آثار آن باقى و برقرار خواهد ماند و مصداق كلمه بركات:
۳- در آيه فوق كلمه «اخذ» كه به معنى گرفتن است در مفهوم مجازات و كيفر دادن به كار رفته، و اين در حقيقت به خاطر آن است كه معمولا كسى را كه مى خواهند مجازات كنند نخست مى گيرند و او را با وسايلى مى بندند كه هيچگونه قدرت فرار نداشته باشد. سپس او را كيفر مى دهند.
۴- گرچه آيه شريفه مورد بحث، ناظر به وضع اقوام پيشين است. ولى مسلما مفهوم آن يك مفهوم وسيع و مردمى و دائمى است و انحصار به هيچ قوم و ملتى ندارد و اين يك سنت الهى است كه افراد بى ايمان و آلوده و فاسد گرفتار انواع واكنش ها در همين زندگى دنياى خود خواهند شد.گاهى بلاهاى آسمان و زمين بر سر آنها مى بارد و گاهى آتش جنگ هاى جهانى يا منطقه اى، سرمايه هاى آنها را نيز در كام خود فرو مى گيرد و گاهى ناامنى هاى جسمانى و روانى آنها را تحت فشار قرار مى دهد و به تعبير قرآن، اين وابسته به «كسب و اكتساب» و اعمالى است كه خود انسان انجام مى دهد، فيض خدا محدود و ممنوع نيست، همانطور كه مجازات او اختصاص به قوم و مليت معينى ندارد!
پاسخ اين سوال با توجه دو نكته روشن مى شود:
۱- اينكه تصور مى شود ملت هاى فاقد ايمان و پرهيزگارى غرق در ناز و نعمتند، اشتباه بزرگى است كه از اشتباه ديگرى يعنى ثروت را دليل بر خوشبختى گرفتن سرچشمه مى گيرد.معمولا مردم اين طور فكر مى كنند كه هر ملتى صنايعش پيشرفته تر و ثروتش بيشتر باشد خوشبخت تر است در حالى كه اگر به درون اين جوامع بنگريم و دردهاى جانكاهى كه روح و جسم آنها را در هم مى كوبد، از نزديك ببينيم، قبول خواهيم كرد كه آنها با مشكلات زيادى دست به گريبانند، بگذريم از اين كه همان پيشرفت نسبى، نتيجه به كار بستن اصولى همانند كوشش و تلاش و نظم و حس مسووليت است كه در متن تعليمات انبيا قرار دارد.
۲- اما اينكه گفته مى شود چرا جوامعى كه داراى ايمان و پرهيزگارى هستند عقب مانده اند اگر منظور از ايمان و پرهيزگارى، تنها ادعاى اسلام و ادعاى پايبند بودن به اصول تعليمات انبيا بوده اند قبول داريم، چنين افرادى عقب مانده اند. ولى مى دانيم حقيقت ايمان و پرهيزگارى چيزى جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگى نيست، و اين امرى است كه با ادعا تامين نمى گردد.
با نهايت تاسف امروز اصول تعليمات اسلام و پيامبران خدا در بسيارى از جوامع اسلامى متروك يا نيمه متروك مانده است و چهره اين جوامع چهره مسلمانان راستين نيست.اسلام دعوت به پاكى و درستكارى و امانت و تلاش و كوشش مى كند، كجاست آن امانت و تلاش؟ اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهى و بيدارى مى كند، كجاست آن علم و آگاهى سرشار؟ اسلام دعوت به اتحاد و فشردگى صنوف و فداكارى مى كند. آيا به راستى اين اصل به طور كامل در جوامع اسلامى امروز حكمفرماست و با اين حال عقب مانده اند؟ بنابراين بايد اعتراف كرد اسلام چيزى است و مسلمانى ما چيز ديگر!!
در اين آيه به وضوح دليل رسالت انبيا و نزول كتب آسمانى مشخص شده است و برقرارى عدالت و قسط در جامعه انسانى كه موجب نزول بركات است مدنظر مى باشد.پيشه كردن پرهيزگارى موجب نزول مضاعف بركات و رحمت هاى حضرت حق است. چنانچه در آيه ۲۸ همين سوره خداوند متعال فرموده اند:
«يا ايها الذين امنوا اتقوالله و امنوا برسوله يوتكم كفلين من رحمة و يجعل لكم نورا تمشون به و يغفرلكم و الله غفور رحيم»: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! تقواى الهى پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن (راه حق و باطل را ببينيد و از گمراهى نجات يابيد و به) راه (راست) برويد و گناهان شما را ببخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است.
حضرت هود هم به قوم خود در اين باره مى فرمود: و يا قوم استغفروا ربكم ثم توبوا اليه يرسل السماء عليكم مدرارا و يزدكم قوة الى قونكم و لا تتولوا مجرمين: اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد. سپس (با ايمان و عمل صالح و توبه و انابه) به سوى او بازگرديد تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستيد و نيرويى به نيرويتان بيفزايد و با بدكارى و عصيان رو از خداوند برنتابيد (سوره هود - آيه ۵۲)
در تفسير نمونه درباره آيه ۹۶ سوره اعراف آمده است: درآيات گذشته سرگذشته اقوامى همچون قوم هود و صالح و شعيب و نوح و لوط به طور اجمال مورد بحث قرار گرفت. گرچه خود آن آيات به اندازه كافى براى بيان نتايج عبرت انگيز اين سرگذشت ها كافى بود، ولى در آيات مورد بحث به صورت گوياتر، نتيجه گيرى كرده و مى گويد: اگر مردمى كه در اين آبادى ها و نقاط ديگر روى زمين زندگى داشته و دارند، به جاى طغيان و سركشى و تكذيب آيات پروردگار و ظلم و فساد، ايمان مى آوردند و در پرتو آن تقوا و پرهيزگارى پيشه مى كردند، نه فقط مورد خشم پروردگار و مجازات الهى واقع نمى شدند، بلكه درهاى بركات آسمان و زمين را به روى آنها مى گشوديم. ولى متاسفانه آنها صراط مستقيم كه راه سعادت و خوشبختى و رفاه و امنيت بود را رها ساختند و پيامبران خدا را تكذيب كردند و برنامه هاى اصلاحى آنها را زير پا گذاشتند. ما هم به جرم اعمالشان آنها را كيفر داديم.
در اينجا به چند موضوع بايد توجه كرد:
۱- اين كه منظور از «بركات» زمين و آسمان چيست در ميان مفسران گفت وگو است: بعضى آن را به نزول باران و روييدن گياهان تفسير كرده اند و بعضى به اجابت دعا و حل مشكلات زندگى، ولى اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از بركات آسمانى، بركات معنوى و منظور از بركات زمينى، بركات مادى بوده باشد، اما با توجه به آيات گذشته تفسير اول از همه مناسب تر است، زيرا در آيات گذشته كه مجازات هاى شديد مجرمان و طغيانگران را شرح مى داد، گاهى اشاره به فرود آمدن سيلاب از آسمان و طغيان چشمه ها از زمين (همانند توفان نوح) و گاهى اشاره به صاعقه ها و صخره هاى آسمانى، و گاهى زلزله هاى وحشتناك زمينى شده بود.
در آيه مورد بحث اين حقيقت مطرح است كه اين مجازات ها واكنش اعمال خود آنها بود وگرنه اگر انسان پاك و با ايمان باشد به جاى اين كه عذاب از آسمان و زمين فرا رسد، بركات خدا از آسمان و زمين بر او مى بارد، اين انسان است كه بركات را تبديل به بلاها مى كند.
در ۲- «بركات» جمع «بركت» است و همانطور كه سابقا گفتيم اين كلمه در اصل به معنى «ثبات» و استقرار چيزى است و به هر نعمت و موهبتى كه پايدار بماند اطلاق مى گردد، در برابر موجودات بى بركت كه زود فانى و نابود و بى اثر مى شوند.
قابل توجه اين كه ايمان و تقوا نه تنها سبب نزول بركات الهى مى شود، بلكه باعث مى گردد كه آنچه در اختيار انسان قرار گرفته در مصارف مورد نياز به كار گرفته شود. فى المثل امروز ملاحظه مى كنيم قسمت بسيار مهمى از نيروهاى انسانى و منابع اقتصادى در مسير «مسابقه تسليحاتى» و ساختن سلاح هاى نابودكننده صرف مى گردد، اينها مواهبى است فاقد هرگونه بركت، بزودى از ميان مى روند و نه تنها نتيجه اى نخواهند داشت، بلكه ويرانى هم به بار مى آورند. ولى اگر جوامع انسانى ايمان و تقوا داشته باشند اين مواهب الهى به شكل ديگرى در ميان آنها درمى آيد و طبعا آثار آن باقى و برقرار خواهد ماند و مصداق كلمه بركات:
۳- در آيه فوق كلمه «اخذ» كه به معنى گرفتن است در مفهوم مجازات و كيفر دادن به كار رفته، و اين در حقيقت به خاطر آن است كه معمولا كسى را كه مى خواهند مجازات كنند نخست مى گيرند و او را با وسايلى مى بندند كه هيچگونه قدرت فرار نداشته باشد. سپس او را كيفر مى دهند.
۴- گرچه آيه شريفه مورد بحث، ناظر به وضع اقوام پيشين است. ولى مسلما مفهوم آن يك مفهوم وسيع و مردمى و دائمى است و انحصار به هيچ قوم و ملتى ندارد و اين يك سنت الهى است كه افراد بى ايمان و آلوده و فاسد گرفتار انواع واكنش ها در همين زندگى دنياى خود خواهند شد.گاهى بلاهاى آسمان و زمين بر سر آنها مى بارد و گاهى آتش جنگ هاى جهانى يا منطقه اى، سرمايه هاى آنها را نيز در كام خود فرو مى گيرد و گاهى ناامنى هاى جسمانى و روانى آنها را تحت فشار قرار مى دهد و به تعبير قرآن، اين وابسته به «كسب و اكتساب» و اعمالى است كه خود انسان انجام مى دهد، فيض خدا محدود و ممنوع نيست، همانطور كه مجازات او اختصاص به قوم و مليت معينى ندارد!
چرا ملل فاقد ايمان زندگى مرفه دارند؟
از آنچه در بالا گفتيم پاسخ يك سوال كه زياد مورد بحث و گفت وگو است روشن مى گردد و آن اين كه اگر ايمان و تقوا موجب نزول انواع بركات الهى است و نقطه مقابل آن باعث سلب بركات است، چرا مشاهده مى كنيم ملتهاى بى ايمانى را كه غرق ناز و نعمتند در حالى كه جمعى از افراد با ايمان به سختى روزگار مى گذرانند؟پاسخ اين سوال با توجه دو نكته روشن مى شود:
۱- اينكه تصور مى شود ملت هاى فاقد ايمان و پرهيزگارى غرق در ناز و نعمتند، اشتباه بزرگى است كه از اشتباه ديگرى يعنى ثروت را دليل بر خوشبختى گرفتن سرچشمه مى گيرد.معمولا مردم اين طور فكر مى كنند كه هر ملتى صنايعش پيشرفته تر و ثروتش بيشتر باشد خوشبخت تر است در حالى كه اگر به درون اين جوامع بنگريم و دردهاى جانكاهى كه روح و جسم آنها را در هم مى كوبد، از نزديك ببينيم، قبول خواهيم كرد كه آنها با مشكلات زيادى دست به گريبانند، بگذريم از اين كه همان پيشرفت نسبى، نتيجه به كار بستن اصولى همانند كوشش و تلاش و نظم و حس مسووليت است كه در متن تعليمات انبيا قرار دارد.
۲- اما اينكه گفته مى شود چرا جوامعى كه داراى ايمان و پرهيزگارى هستند عقب مانده اند اگر منظور از ايمان و پرهيزگارى، تنها ادعاى اسلام و ادعاى پايبند بودن به اصول تعليمات انبيا بوده اند قبول داريم، چنين افرادى عقب مانده اند. ولى مى دانيم حقيقت ايمان و پرهيزگارى چيزى جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگى نيست، و اين امرى است كه با ادعا تامين نمى گردد.
با نهايت تاسف امروز اصول تعليمات اسلام و پيامبران خدا در بسيارى از جوامع اسلامى متروك يا نيمه متروك مانده است و چهره اين جوامع چهره مسلمانان راستين نيست.اسلام دعوت به پاكى و درستكارى و امانت و تلاش و كوشش مى كند، كجاست آن امانت و تلاش؟ اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهى و بيدارى مى كند، كجاست آن علم و آگاهى سرشار؟ اسلام دعوت به اتحاد و فشردگى صنوف و فداكارى مى كند. آيا به راستى اين اصل به طور كامل در جوامع اسلامى امروز حكمفرماست و با اين حال عقب مانده اند؟ بنابراين بايد اعتراف كرد اسلام چيزى است و مسلمانى ما چيز ديگر!!
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}